💥دانیـــال💥دانیـــال، تا این لحظه: 7 سال و 4 ماه و 27 روز سن داره

دانیــال یـه دنیـــاست

نیم سالگیت مبارک

داشت یارم میرفت زمان به سرعت در گذره، آخه غرق در تو بودم، غرق در شیرین بازیهات که خیلی زیاد شدن،غرق در عشق خدایی و بی دریغم به تو... ❣داشت یادم میرفت که نیم ساله تو رو دارم ❣داشت یادم میرفت که نیم ساله تو بغلمی ❣داشت یادم میرفت که نیم ساله قلبم داره بیرون از تنم میزنه ❣داشت یادم میرفت که نیم ساله یه بهونه زیبا برای شکرگزاری دارم 💌اما بازم خودت وقتی خواب بودی یادم آوردی...😉 آخه تو حتی تو خوابم میخندی ^یه لبخند خدایی^ "نیم سالگیت مبارک همه زندگیه شیرین من"😚     ...
14 خرداد 1396

کارهای جدید

این روزا من و بابایی جونت عین این ندید بدیدا هرکار جدیدی که تو یادمیگیری کلی ذوق میکنیم و من تصمیم گرفتم همه رو ثبت کنم امروز ۳ تا کار جدید یاد گرفتی: از کمر به شکم برگشتی البته نصفه و نیمه- پاهاتو برای اولین بار بردی سمت دهنت البته فقط یه بار- با زبونت صدا درآوردی تصدقت بشم خدا نگهدار تو باشه
8 خرداد 1396

اولین کلمه و آوا از زبان قشنگت

واااااای عزیزم مدتهاست که تقریبا هر روز دارم بهت میگم که مثلا بگو بابا بگو مامان بگو دَدَ امروز داشتم ازت فیلم میگرفتم و اینا رو مثل همیشه تکرار میکردم که یهو بعد از من با کلی تلاش گفتی با   با   واااای هیچوقت نمیتونی بفهمی چه حالی شدم و چقدر ذوق کردم سریع واسه باباجونت فرستادمشو اونم تا عصر که اومد خونه کلی ذوق و زنگ و... ایمان دارم که تو فرشته ای ... ۵ماه و ٢١روزگی ...
7 خرداد 1396

غذاخوردن آقا دانیال

امروز که حدود ۵ ماه و ٢٠ روزت هست تصمیم گرفتم غذا دادن به شمارو با آب ریس برنج شروع کنم آخه جز شیر خودم هیچی نمیخوری و گاهی وقتا که لازمه من تنهات بزارم و برم باشگاه بابا احسان میمونه چه کار کنه لب به شیرخشک هم نمیزنی دیگه چندروز زودتر شروع کردیم الهی فدات بشم که با دو تا قاشقی که بهت دادم دوست داشتی و دنبال باقیشم بودی عاشقتم مامان
6 خرداد 1396

یه روز مهم و یه هدیه قشنگ

وای خـــدای من امروز یه روز قشنگ تو زندگیه منه  خــــدای مهربــون یه فرشته کوچولوی قشنگِ دیگـــه به خانواده ما اضافه کرد این کوچـــولو شاید بهترین دوست من باشه و بهترین هم بازیه دوران کودکیه من انشاالله از اومدنت خیـــلی خوشحالم روژان عزیـــزم خـــوش اومـــدی دختــــرخـــاله😘😍   ...
31 ارديبهشت 1396

❤۵ماهگیه قلب مامان

بهـــار و توت و شکوفه های انــار و بــاغ پدربزرگ... انگـــار بعد از سالـــهای کودکی دوباره حال و هـــوای بهــاری باغ برایم بوی دیگری داشت  بوی طراوت... بوی تازگی.... بوی تن تو فرشته آسمونیه من... اوج بهار امسال و اردیبهشت اوج شیرینیه ۵ماهگیه توست ...
14 ارديبهشت 1396