ویزیت دوم دکتر و...
نوبت دکتر ساعت ۶ بود باهمسرم رفتیم واسه اینکه مطمئن بشیم قلبش تشکیل شده باشه دقایق آخر کمی استرس داشتم دستیار دکتر منو سونو کرد و با سونو ضربان قلبشو رویت کرد و گفت همه چی خوبه اون لحظه واقعا خداروشکر کردم و از اتاق اومدم بیرون همسرم تو راهرو وایساده بود بغلش کردم و گفتم همه چی خوبه خوشحال شد و رفت ماشین رو بیاره وقتی برگشت یه شاخه گل واسم گرفته بــود...😍😍😍